همپشایر، انگلیس، 1875

دوون راونل (Devon Ravenel )، جذاب ترین و شرور ترین مرد لندن، کنت نشینی را به ارث می برد. اما مقام قدرتمند جدیدی که در اجتماع بدست می آورد مسئولیت های ناخواسته ..... و تا حدود زیادی غافلگیری با خود به همراه دارد. بدهی ملک به همراه سه خواهر کنت قبلی که هنوز درون خانه زندگی می کردند به او تحمیل شده بود... به علاوه کتلین(Kathleen )، یا خانم ترنر، بیوه جوان، تیز هوش و با اراده ای که حریفی برای دارائی دوون محسوب می شد.

در برخورد اراده ها...

کتلین بهتر از هرکسی می دانست که به ظالم رذلی مثل دوون اعتماد نکند. اما نادیده گرفتن کشش آتشین میانشان غیر ممکن می نمود- و از اولین لحظاتی که دوون او را میان بازوانش گرفت، با خودش عهد بست تا برای بدست آوردن او هرچه در توان دارد بکارگیرد. به محض اینکه کتلین خودش را تحت تاثیر مهارت دوون در فریفتن زنان یافت، فقط یک سوال برایش باقی ماند:

آیا می توانست از دلباختن به خطرناک ترین مردی که تا بحال شناخته بود اجتناب کند؟