کتاب راونل ها - جلد سوم (شیطان در بهار) - فصل بیستم - قسمت سوم

چهره دکتر گرفته بنظر می رسید. " جناب کنت، با معاینه لیدی سنت وینسنت توسط استوتسکپ ( همون گوشی پزشکی)، متوجه صدای جریان خون از درون زخم شدیم که نشان دهنده خروج شدید خون از شریان هست. شریان سابکلوین ( شریانی که خون را از رگ گردن به دست می رساند) پاره یا تقریباً قطع شده. اگر سعی کنیم پارگی رو ترمیم کنیم، امکان به خطر افتادن جونش وجود داره. بنابراین، امن ترین راه اینه که با شریان بند دوگانه وصلش کنیم. من در این روند به دکتر گیبسون کمک می کنم و عمل ممکنه دو ساعت طول بکشه. در همین حال..."
گابریل با احتیاط گفت: "صبر کن. منظورت اینه که دکتر گیبسون به شما کمک خواهد کرد. "
" نه، جناب کنت. دکتر گیبسون عمل جراحی رو انجام خواهد داد. اون در تکنیک های پیشرفته و جدید جراحی تبحر داره. "
" من می خوام که شما این کارو انجام بدین. "
" جناب کنت، جراح های کمی در انگلستان وجود دارن که بتونن این عمل رو انجام بدن. من یکی از اونها نیستم. آسیب وارده به شریان لیدی سنت وینسنت در قسمت عمیقی هست و با استخوان ترقوه پوشانده شده. تمام فضای جراحی شاید چیزی بیشتر از چهار سانتیمتر نباشه. نجات همسرتون به میلیمتر ها بستگی خواهد داشت. دکتر گیبسون جراح خیلی دقیق و خونسردی هست. دستانش ثابت، ظریف و حساس هستند- کاملاً بی عیب و نقص برای عمل ظریفی مثل این. از این گذشته، اون با روش های ضد عفونی مدرن در جراحی آموزش دیده که باعث میشه استفاده از شریان بند سرخ رگ اصلی کمتر از گذشته خطرناک باشه. "
" یه راهکار دوم می خوام. "
دکتر به آرامی سر تکان داد، اما نگاهش نافذ بود. " ما امکانات رو برای هر شخصی که شما انتخاب کنیدآماده خواهیم کرد و به هر شکلی که بتونیم کمک می کنیم. اما بهتره به سرعت اون شخص رو انتخاب کنید. در سی سال گذشته فقط پنج یا شش مورد رو با زخمی مشابه لیدی سنت وینسنت می شناسم که به میز جراحی رسیدن. اون چند دقیقه با ایست قلبی فاصله داره. "
تک تک عضلات گابریل در هم پیچیدند. گلویش روی فریادی از اندوه بسته شد. نمی توانست اتفاقاتی که درحال رخ دادن است را بپذیرد.
اما هیچ انتخابی وجود نداشت. زندگی پر از فرصت ها، امکانات و جایگزین های بی انتها بود که بیشتر مردم حتی قدرش را نمی دانستند.... حالا که بیشترین اهمیت را داشت هیچ انتخابی باقی نمانده بود.
با صدای خش گرفته پرسید: " از اون مواردی که زنده به میز جراحی رسیدن چند نفرشون زنده موندن؟"
هاولوک درحالیکه جوابش را می داد نگاهش را سمت دیگری منحرف کرد: " پیش بینی برای چنین زخمی امکان پذیر نیست. اما دکتر گیبسون بیشترین شانس زنده موندن رو به همسرتون می ده. "
که به معنی هیچی بود.
پاهای گابریل توان نگهداشتنش را نداشتند. یک لحظه فکر کرد ممکن است روی زانوهایش سقوط کند.
خودش را مجبور کرد بگوید: " بهش بگو شروع کنه. "
" شما رضایت می دین که دکتر گیبسون جراحی رو شروع کنه؟ "
" بله. "
8 نظر(ها)
دوست ندارم این قسمتاشوووو
عزیزم غصه نخور به زودی همه چیز درست میشه
الیزابت جان ممنون . مثل همیشه عالی بود.
ممنونم عزیزم. مرسی که هستی
سلامممم الیزابت جان خسته نباشی
وووو نفسها در سینه حبس میشوندددددددد
سلام عزیز دل ممنونم. اوضاع پاندورا خیلی خطرناکه جلوتر بیشتر در موردش توضیح داده میشه
سلام الی جونم خوبی؟خسته نباشی و روزت بخیر باشه
دپسرده ام حال دخترم خوب نیست زودی خوب می شه نه؟
دستت درد نکنه دخملی با کلی کار و مشغله زحمت میکشی ترجمه های با کیفیت عالی وپستای بلند و مرتب برامون می ذاری یه عالم ممنونتیم بوس بوس بوس
سلام ساغر عزیزم. غصه نخور دخترت زود خوب میشه. ولی اوضاعش خیلی خطرناکه. مرسی که هر روز پیام میذاری و کلی به من انرژی تزریق می کنی 3>
پارت نفسگیری بود ...... خسته نباشی الیزابت عزیز
ممنون عزیزم. بیشتر از همه نفس گابریل رفت بیچاره
خسته نباشی عزیزم همیشه کار خانمها بهتر از اقایونه زنده باد دکتر گگیبسون
ممنون عزیز دل. همیشه که نه ولی اینجا کار دکتر گیبسون حرف نداره
سلام.ممنون الی جونم.مثله همیشه عالی عزیزم.بوس.
سلام رویا جان. مرسی که هستی و به من محبت داری
نمیدونم چرا وقتی خودم اینجاهارو میخوندم اصلا مزه نمیداد،شما میدونی چرا؟
خیلی زرنگی :)))) نا محسوس داری انرژی میدی 3>
پیام بگذارید